محیط دیگری که باید محل رشد ما در زندگی اجتماعی باشد، حوزه و مدارس علمیه است. ما باید گفتگوی انتقادی را از محیطهای طلبگی خودمان شروع کنیم. نمیشود که طلبهها در کنار همدیگر «قال الصادق(ع)» یاد بگیرند ولی هیچ کاری با هم نداشته باشند و برای هم فداکاری نکنند! و اگر اینطور باشد، آیا ما زندگی تشکیلاتی را یاد میگیریم؟!
شکوفایی و کشف استعدادهای درونی انسان و رشد معنوی انسان در سایۀ آرامش امکانپذیر است. انسان تا آرامش نداشته باشد، شکوفایی استعداد و رشد معنوی چندانی هم پیدا نخواهد کرد. و منشاء و سرچشمۀ اصلی این آرامش خانواده است.
زوجین قبل از هرچیز باید مراقب آرامش هم باشند و به همدیگر آرامش بدهند!
تا چهار نفر در یک تشکل دینی، مثلاً در یک هیأت، کنار هم کار میکنند، یکدفعهای شعبه میزنند و دو تا هیأت دیگر درست میشود؛ چون نمیتوانند با هم کار کنند! البته تکثر هیأتها خوب است...
اصل مهدویت، یعنی اقامۀ حق در عالم توسط ولیالله الاعظم و یاران او. این نیاز به تشکیلات و نیروهای تشکیلاتی دارد. طلبههای حوزه، چقدر میتوانند کار جمعی کنند؟ بسیجیها و هیأتیها چقدر میتوانند کار جمعی کنند؟ ما باید توسط نیروهای مذهبی گفتگوی انتقادی دربارۀ نقایص نیروهای مذهبی را در جامعه افزایش دهیم.
خدا که از ما کار نمیخواهد؛ بلکه میخواهد ما آدم شویم. اما بعضیها فردی کار میکنند تا موفق باشند، و حاضر نیستند جمعی کار کنند تا آدم شوند. در حالی که آدم شدن مهم است نه موفقیت؛ و آدم شدنِ تو در تحمل جمع است. موفقیت های کلان هم در پی رشد آدمها به دست می آید.
هرکسی تغییری در علاقۀ خودش ایجاد نکند، موجود شکنندهای میشود و در فشار زندگی شکست میخورد. از دست زدن به علاقهها نترسید، طوری نمیشود، علاقه را تغییر بدهی حالت خوب میشود. اصلاً مهمترین مهارت خودمان را تغییر علاقه قرار دهیم. قویترین مردان جهان بشویم در تغییر علاقهها.
آدم شدن ما در تحمّل جمع است! «عَلَى اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ» که حضرت فرمود، یعنی تجمع ما باید قلبی باشد. نه اینکه در تشکیلات، از همدیگر نفرت پیدا کنیم! چرا در یک کار جمعی از کوره در برویم، و جمع را بههم بزنیم؟ چرا تحمل ما در برابر رفیقمان کم است؟ تحملت را بالا ببر و بگذار این جمع درست بماند و تو در این جمع رشد کنی.